همهی انسانهای رنج دیده، فکر میکنند گذشتهی دردناکشان، آنچنان سخت بوده که کسی شبیه آنان، آن را تجربه نکرده؛ حتی در یک شرایط مشابه.
×××
مثلا اگر سه پناهنده را مثال بزنیم و دورهی سختی را گذرانده باشند تلخی بازگویی از آن دوره از زبان هرکدامشان به شکل متفاوتی است.
این یعنی تجربهی فردی در مواجهه با اتفاقات مشابه، متفاوت است؛ و حجم و شکل سختی، بسته به ظرف اندیشه و آستانهی تحمل هرکس متفاوت است.
×××
همین است که وقتی پسری از دختری جواب نه میشنود، زندگیش را میبازد اما دیگری با آن کنار میآید، یکی با آن میجنگد و آن یکی خوشحال هم خواهد شد! اما وقتی قرار بر بازگویی از آن درد باشد، همگی خود را دردمندتر از دیگری نشان میدهند!
این موضوع در تمام مسائل قابل تعمیم است.
با این وصف وقتی سخن از رنج و سختی به میان میآید هرکس به تصویرگری ذهن خویشتن آن را بازگو میکند. آنگونه که احساس میکنی جنس رنجها یکی نیست یا غمها مشابه هم نیستند؛ حتی ممکن است دلت بسوزد و خود را نهیب زنی که او چه فرد بدبختی است و چقدر درد کشیده؛ درحالیکه همگی شبیهاند.
آدمها بزرگترین و البته بهترین منبع برای بازگو کردن یک درد مشترک به هزار شیوهی ممکناند! این یعنی ظرف و جهانبینی متفاوت هر شخص نسبت به دیگری.
×××
سختیهایی که میکشی همواره سخت نیست؛ باید نگاهی به میزان ظرف اندیشهی تو انداخت تا ببینیم آستانهی تحملت چقدر است و رنج را به مثابهی درد میبینی یا مخزن یادگیری!؟
اگر از درد و رنج، بیشتر بیاموزی، موفقی و دردی در تو باقی نمیماند و یا حتی اگر بماند تلختر از دیگران آنرا بازگو نمیکنی؛
اگر از درد و رنج، نیاموزی، فقط نگهدارندهی دردی!
#مهسا_امینی #عزیز_مرادی
www.Soroushane.ir