هادی احمدی (سروش):

بار نخستی بود که چیزی به اسم پیتزا می‌شنیدیم؛
اولین فست‌فودی با یک تنور حفر شده در دیوار، برای پختن پیتزا در شهرمان باز شده بود. مردم ندیدبدید صف بسته بودند. صفی دراز که تا دو چهارراه آن‌طرف‌تر هم کشیده شده بود. چنین صفی را فقط پیش از این، در صف قند و شکر و روغن و تنباکو و البته نفت و نانوایی دیده بودیم.
×××
جنگ و فقر امان مردم را بریده بود؛ صف و کوپن دو واژه‌ی پرکاربردی بودند که کسی نیست از آن دهه‌ی شوم، بخاطر نداشته باشد.
جنگ که تمام شد چیزی عوض نشد. بجز شکل ظاهریش.
پیتزا، هم صف داشت و هم کوپن؛ منتها به اسم ژتون یا فیش ازش یاد می‌شد.
×××
پیتزا همان نان و پنیر است فقط به شکل دیگری، اما چون نوبرانه بود و گران‌قیمت، متمولانه به نظر می‌رسید. چیزی شبیه مارچوبه، یا ميوه‌ی آواکادو و دراگون.
ولی خوراکمان نان و پنیر بود با چای‌شیرین. فکر کنم نه فقط صبح که حتی وقتی نیمه‌شب هم گرسنه می‌شدیم همین وعده‌ی تکراری بود.
شاید بخاطر همین بود که شدیدا نان‌خور بودیم!
×××
امتحان کردن چیزهای جدید، آدم فقیر را بی‌خیال بی‌پولی می‌کند. بشرطی که کمی کنجکاو و کمی چشم‌وهمچشمی دست‌بردارش نشود.
با این‌که خیلی کنجکاو بودم اما چشم‌وهمچشمی سرم نمی‌شد، همین باعث شد که نتوانستم شبیه مردم در صف پیتزا بایستم؛ البته هیچ پولی هم نبود. اگر هم بود نان تافتون و یک قالب پنیر، واجب‌تر از یک تکه‌‌ کش‌لقمه بود.
درهرصورت از اینکه مردم در صف یک چیز جدید می‌ایستادند احساس بدی به من دست داد.
×××
بزرگ شدم؛ بدون پیتزا بزرگ شدم.
هیچوقت از پیتزا و فست‌فود دل خوشی نداشتیم نه بخاطر بی‌پولی که بخاطر بی‌احترامی. با این‌حال گاهی برای همراهی با اطرافیان چیزی بر بدن می‌زنیم اما بعد از خوردنش، هرگز احساس سیری نمی‌کنم بجز احساس سنگینی!
وقتی شاکی می‌شوم می‌گویند چیزی نیست پیتزا برای ته‌بندی است اما همیشه سربند است آنچنان که سر معده‌ات را با کش و سس به هم می‌دوزد.
غذاهای فستی فوری، با سینی پلاستیکی، ظروف پلاستیکی، جعبه‌ی کاغذی، چنگال و قاشق پلاستیکی توهینی است به شخصیت آدمی.
انگار هیچ چیزی از آن ماندگار نیست حتی خاصیتش. البته اگر خاصیتی داشته باشد!
×××
آدم‌ها زمان ندارند؛ همین بهانه‌ای شد تا فست‌فودی‌ها جان بگیرند.
ولی ما عمر نمی‌کنیم که فقط در صف بایستیم و سگدو بزنیم. عمر نمی‌کنیم که فورا غذا بخوریم. فست‌فود، معده‌بند است. فست‌فود در زمان حال شاید صرفه‌جویی کند اما اگر از عمرت کم نکند زمان صرفه‌جویی‌شده را به درازی عمرت نمی‌افزاید!
×××
برای خوردن غذا باید زمان گذاشت. غذا باید با احترام برایت سرو شود در بشقاب چینی و ظروف ماندگار. باید بنشینی عین دسته‌ی گل تا برایت بکشند. قرارست با خوردن غذای درست با مدت‌زمان درست، درست فکر کنیم و درست زندگی کنیم. غذا لازمست مغذی باشد و غرق در روغن و سس و رس نباشد.
بیراه نیست این جمله که: غذا را اگر مثل دارو نخوری، دارو را مثل غذا خواهی خورد.
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x