توی کوردی به آدم حراف یا پرحرف میگویند، گوج؛ با تلفظ یک O بزرگ. هرقدر این O را غلیظ و کشدار بیان کنی حجم انزجار و عصبانیتت را نشان دادی.
گوج، کسی است که کرده توی چیزی و بیرون نمیکشد. یا کلید کرده روی بحثی و مدام از آن میگوید. بعبارتی گوج، یک ديوانه است.
گوج، حرفهایش تکراری است و البته که حرف تازهای ندارد. حتی اگر حرف تازهای هم بزند ولی تو نخواهی بشنوی، بازهم از گوج استفاده کردن توجیه دارد.
در این صفت محلی، من با این حجم از نوشتن و با این تعریف، یک آدم گوجم. چون مدام مینویسم.
×××
کرم نوشتن دارم. فکر میکنم روزی یک گرم مینویسم.
اینکه چطور اندازه گرفتم معلوم نیست. چون روی کاغذ هم نمینویسم که وزنش دستم باشد. یک صفحهی دیجیتالی توی نرمافزار Word بطور میانگین ۲۰ کیلوبایت سایز دارد. البته که این حجم، قابل تبديل به گرم نیست اما به گرم تشبیهاش میکنم.
حالا چرا گرم!؟ چرا مثقال نه، چرا چسمثقال نه؟
هیچی. فقط نوشتن گرم، خیلی شبیه کرم است!
×××
اصلا اهل غر زدن، خودنمایی، سیاهنمایی و سپیدنمایی الکی، تهییج افکار و یا ترویج بدی و بهبه و چهچه نیستم؛ و دوست ندارم پست به اصطلاح زرد بنویسم.
توی هر مطلبی که منتشر میکنم سعی دارم علاوه بر انتقال تجربیات، دانستیها و پریشانی افکار و اندکی آگاهیبخشی، یک چیز تازه یا کمتر دیده شده را نیز عنوان کنم.
هدفم در گام نخست، خالی کردن خود از نیازم به نوشتن و رهایی از انبوه پریشانی افکار است؛ اما وقتی تصمیم به انتشارش میگیرم با ادویهی ادبیات و فلسفه و تاریخ و نجوم و... هم طعمدارش میکنم تا برای شما خیلی بیمزه نباشد.
بنابراین این دستپخت منست. که البته این مدت کلا به فلفل سیاست و اعتراضات آغشته بود و حتما که زیادی تند شده اما تندی برای گرمی بدن لازمست!
اینکه دستپختم چقدر مزه دارد یا چقدر خاصیت دارد و چقدر برای شما کاربردی است و یا اصلا به سلامتی بدن ذهن شما کمک میکند یا نه؟ بر من پوشیده است.
×××
چه گوج باشم چه نه، ملالی نیست.
البته که هیچکس تاکنون این را به من نگفته، اما خودم که میدانم!
www.Soroushane.ir
[…] میشوم پس شما مرا از روی اینهمه نوشتار و مطالب گوجانه (!) که خیلیها ممکن است نخوانید، میشناسید من نیز اکثر […]