هیچوقت نشمردم که یک توپ میکاسا چندتا خال سیاه یا سفید دارد؟ ولی مدام میگفتیم میکاسای چهلتیکه!
اساسا شمردن خالهای یک توپ مدور، هم گیجکننده است و هم بیفایده. هرکاری کنی باز اشتباه میکنی و حساب کار، آخرش از دست آدم خارج میشود؛ بخصوص وقتیکه بچه باشی. یا وقتیکه شمردن تعداد خالها اهمیتی برایت نداشته باشد؛ یا اینکه آنقدر سرگرم لذت بازی باشی که شمردن خالهایش احمقانه به نظر برسد و از وقت و مشغلههایت بزند.
و یا وقتیکه اصلآ توپ چهلتیکه نداشته باشی!
***
ما حتی نمیدانستیم میکاسا برند است! فکر میکردیم کلا در جهان فوتبال دو توپ وجود دارد. طبقهی ضعفا، توپ پلاستیکی روی خاک و برای طبقهی علما، توپ میکاسا روی چمن.
درهرصورت میکاسا، برای ما ضعفا یک توپ که نبود، یک توپ آرزو بود! یا بهتر بگویم یک آرزوی توپ بود.
***
در عوض با یک توپ پلاستیکی، میکاسا میساختیم؛ یعنی چهل تیکه توپ پلاستیکی پاره شدهی دیگر روی هم کاور میکردیم تا قوام داشته باشد و خوب لگد بخورد و آخ نگوید؛ ولی با چند شوت خرکی و یا آدمکی، لباس از تن بَر میکَند و شبیه یک دیوانه، عرعرکنان خود را شرحهشرحه میکرد.
هر شوتی که میخورد، یک نقابش را از دست میداد و فکش بیرون میزد و درنهایت یک توپ پَروزن و عریان و سبک، ول میشد توی زمین خاکی. آنگاه ما نیز شبیه آن، چهلتیکه میشدیم؛ چهلتیکهی پارهپاره!
***
ولی دیگر مزه نمیداد چون ما چهلتیکه پیوسته میخواستیم!
توپ سبک و بیعار، ناکارآمد است و شوتخوریاش بد؛ با گل شدن میانهای ندارد. توپ باید، درعین سنگینی، عین پَر برود هوا...
تا کجا؟
تا جایی که از خوشحالی جر بخورد شلوارت! و برود و بخورد به سقف شیشهای آرزوهایت. وگرنه آن توپ، چهلتیکه نیست.
توپ باید خودش چهلتیکه باشد وگرنه چهل تیکه چسباندن به آن، از آن میکاسا نمیسازد!
#مهسا_امینی #میلاد_خاوری
www.Soroushane.ir