در قرون وسطی، سم پرکاربردین عامل کشتار بود برای از میان برداشتن مخالفان و یا تنبیه و سرکوب عقاید.
کلیسای در خدمت قدرت و یا قدرت در خدمت کلیسا، دوران سیاهی را رقم زد که در آن مردم چیزی نبودند جز تودهی لال و بردگان مطيع؛ و زن، پشیزی نبود جز مادهای زاینده.
رنسانسی اتفاق افتاد و مردم به ترکیب خطرناک و مسموم دین و قدرت پی بردند وگرنه اروپا همچنان در سیاهی بسر میبرد و همچنان سم به خورد مردم میرفت...
دینی که به قدرت آلوده شود باتلاق انسانیت است و قدرتی که به دین آغشته شود، جنایت محض.
×××
بعد از قرنها که توحش و رنسانس اروپا را دیدیم ولی هنوز گرفتار همان باتلاق و همان جنایت محض حاکمیت هستیم که با سم، با تفتیش عقاید و با از میان برداشتن مخالفان و سرکوب و تنبیه مردم، به قدرتش میبالد.
××
مسمومیت، فقط با سم نیست؛ همهی ما مسموم شدیم از سموم حضور آخوندها که بوی تعفن و ماندگی میدهند؛ ترکیبات این سم نیز شبیه قرون وسطی، ترکیب قدرت و دین است!
مهم نیست که سم، بطور آنی کشنده است یا نه؛ مهم نیست سم، بیبو است یا بودار؛ مهم نیست شیرین است یا زهرمار؛ مهم این است که در هرصورت میمیریم، یا بدنمان یا روحمان؛ مگر آنکه رنسانس دیگری را رقم بزنیم.
×××
ما با اینکه هم سم را میشناسیم و هم سمپاش را، با اینکه هم روش سمپاشی را میدانیم و هم راهکار جلوگیری از مسموم شدن را، ولی بازهم مسمومیم!
#مهسا_امینی #اسماعیل_مولودی
www.Soroushane.ir