چند ریشتر زلزله لازمست تا همگی، همه چیز را رها کنند و بدوند سمت خیابان؟
مگر مردم سال ۵۷ روی چه گسلی ایستاده بودند که تاب ماندن در خانه را نداشتند!؟
سقف کدام خانه ریخته بود؟ ستون کدام سازه خم شد و ویرانهی کدام بنا فرو ریخت؟
از سیری زیاد بود یا از گرسنگی زیاد!؟ از فریب زیاد یا حماقت زیاد؟
از آگاهی زیاد یا دانایی زیاد!؟
نمیدانم هرچه هست اکنون چندماه از شروع یک زمین لرزه گذشته و هر بار پس لرزههایی به گوش میرسد، صدها نفر را به کشتن داد و بسیاری هنوز زیر آوار زندانند و برخی در زیر خرابههای خاطرات تلخ شکنجه. اما همه زیر سقفهای بُتنی بیاحساس بست نشستهاند و انگار خیال بیرون رفتن ندارند...
×××
زلزله، دیگر شهر به شهر نیست انگار کشور به کشور است. آنچنان که اکنون دو کشور ترکیه و سوریه همزمان درگیر آنند.
لرزهی اعتراضات ایران نیز از شهرها گذشت و از کشورها و از قارهها نیز عبور کرد. با این تفاوت که هنوز همه در خانهاند. گویا هراسی نیست از فروریختن سقف.
شاید این نشستنهای ما از سیری زیاد است یا از گرسنگی زیاد! از فریب زیاد یا حماقت زیاد؟
از آگاهی زیاد یا دانایی زیاد!؟
نمیدانم هرچه هست، همه یا منتظر یک ریشتر قویتریم یا منتظریم زیر آوار مدفون شویم!
چند ریشتر زلزله لازمست تا همگی، همه چیز را رها کنند و بدوند سمت خیابان؟ خدا میداند؛
خدایی که نمیداند!
#مهسا_امینی #محمود_کشوری
www.Soroushane.ir