نشانه های پنهان، مجموعه‌ای از داستانهای کوتاه مینیمالیستی است با مضامين و محتواي عميق فلسفي و با هدف قرار دادن تمامي کُنشهاي فکري و پيراموني هر انسانی است که بر قریحه اندیشه‌ام جاری شد شاید مبالغه و خودستایی بی حد و حصری به نظر برسد اما این اثر تمام وجود و تفکرات فلسفی من از جهان است که پیش در آمد و نتیجه ای از چکیده های مطالعات مردم و کتاب های فیلسوفان مطرح جهان است.
روايتي كوتاه از آنچه درون و يا پيرامون هر انساني اتفـــــاق مي‌افتد. گلچيني از وقايع و افكارهايي در ميان مرز رويا و واقعيت و اتفاقهايي از نوع عرفاني در بطن انساني!
نشانه‌هاي پنهان، تمام هنجارها و بايدها و نبايدها را در قالب داستان‌هاي كوتاه، به تصوير زيباي واژه مي‌گيرد.
بي‌شك روان‌كاويهايي كه در درون انسان‌هاي اين مجموعه مورد جدال قرار مي‌گيرد، همگي نمودي از ژرفاي اين داستان‌ها و نگرش عميق ایده های داستانی است که ذهن مرا در تلاطم اندیشه ها محسور کرده.
من با رويكردي تازه، به‌جاي كُنش‌هاي روزمره، حالات روحي و دروني شخصيت‌هاي داستان را مورد كندوكاو قرار دادم و این ساختار مرا به یاد ساختارهاي داستاني” ارنست همينگوي” می اندازد که شکی نیست وام گرفته از آن الگوها باشد.
اگـرچه، گاهي نوع قالب نگــارشي اين مجـموعه، بيشتر، كــتاب را به يــك اثر ادبـي با كلمات قصـــار مبدل مي‌كند مانند آنچه كه در برخي از آثار “پائلو كوئيلو” مشاهده مي‌شود اما برعکس آن، قصه‌هاي متنوعي كه تماماٌ ساخته و پرداخته ذهنيات نويسنده است نه گفته‌ي بزرگان یا قصه‌های شنیده شده ا دیگران! این کتاب در دوبار چاپ توسط نشر افزار به زیور چاپ آراسته شده.

30 تیر 1398

ارزش وقت

دزدی را گرفته و نزد داروغه بردند. داروغه از او پرسید: «بگو ببینم چه کرده‌ای که تو را به این‌جا […]
30 تیر 1398

زندگی در غار

درون غاری تاریک زندگی می‌کرد. او مجبور به گذارندن روزهای روشن زندگی‌اش درون ظلمت مطلق شده بود. سال‌ها بود که […]
30 تیر 1398

زمانی برای زیبا شدن

«زن اولشم، حق و حقوقی که من دارم نباید با اون هرزه یکی باشه! اون دختره‌ی عفریته قاپ شوهر احمقمو […]
30 تیر 1398

ارباب قصر

«اتاق را سـریعاً برای ارباب آماده کنید. ارباب مدتی است که از اوضاع نابسامان کار کردن شما‌ها گله‌مند است. می‌بایست […]
30 تیر 1398

خلوت پیری

هر روز، صبح زود که خانه را ترک می‌کنم، پدرم را می‌بینم که بیدار است، اما نگاهش را به گوشه‌ای […]
30 تیر 1398

قالیچه‌ی سلیمان

آرزو می‌کرد حداقل برای لحظاتی، قالیچه‌ی سلیمان را در اختیار داشته باشد تا با آن بتواند دور دنیا به‌سرعت بچرخد. […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!