آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

17 مرداد 1400

دوباره عشق

شادتر از من هم توی این دنیا هست!؟ معلوم است که نیست. کسی که عشق را در خودش یافته، شادترین […]
14 مرداد 1400

گوشواره‌های دخترم

تا وقتی که، سرزمین، سرزمینِ مادری است؛ زبان، زبانِ مادری است؛ جشن پیوند، مراسم عروسی است؛ ماشین عروس و داماد، […]
1 مرداد 1400

سیستم غلط

تجربه نشان داده که تا وقتی سیستمی نادرست کار می‌کند، نتیجه‌ی اعتراضات برای اعاده‌ی حقوق، توسط هیچ کارفرمایی و هیچ […]
31 تیر 1400

خانه‌ی خدا

خانه‌ی خدا، محفلی برای به مهمانی رفتن او نیست. خدا، خانه ندارد. اگر داشت، همسایه هم باید داشته باشد. اگر […]
29 تیر 1400

چهره‌ی ثابت!

چیزی که همیشه در مواجهه‌ی با آدم‌ها تغییر نمی‌کند چهره‌ای است که همان بار نخست از ما در ذهن ساخته‌اند […]
29 تیر 1400

ترحم

گفت:”بیا به هم ترحم کنیم.”گفتم:”این دیگه چیه!؟ منظورت محبته دیگه، نه!؟”گفت:”نه. همون ترحم.”گفتم:”چجوری مثلاً؟”گفت:”وقتی یکی‌مون روی زمین افتاد دست همو […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!