آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

29 مهر 1400

از من حساب ببر!

هیچ‌وقت ندیدم فیلسوفی را، که چاقویی در جیب داشته باشد. هیچ شاعری را ندیدم که روی بدنش آثار بریدگی، زخم […]
29 مهر 1400

پادشاهی بود…

نمی‌دونم مقصود معلم دوران ابتدایی از طرح چنین داستانی چی بود!؟ پادشاهی بود که سه پسر نداشت، دو تای‌اش مُرده […]
29 مهر 1400

بزرگ شدی!

با کلارا یک بیزینس‌من موفق اروپایی مدتی گفتگو داشتم از وضعیت زنان ایران گفتم و از زنان کشورش گفت.بحث رسید […]
24 مهر 1400

آسمان مهربانی!

دیوار مهربانی ایده‌ی خوبی بود و هست؛ اما همه چیز مهربانی را نمی‌شود آویزان دیوار کرد. مهربانی را باید آسمانی […]
23 مهر 1400

محل سگ!

پلیس ماشینم را خواباند، فقط بخاطر عدم رعایت حریم ۱۵ متری تابلوی شیر آتش‌نشانی! برای حضور در یک جلسه‌ی نیم […]
22 مهر 1400

آکواریوم کنار خیابان!

یکی از چیزهایی که به شدت آزارم می‌دهد رفتن به آرایشگاه است!از این‌که برای اصلاح سر و صورت به آکواریوم‌های […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!