آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

3 آبان 1400

شهادت!

به پیرمرد رنجور و بی‌سوادی که حمالی می‌کرد، گفت، بجای حمالی طاقت‌فرسا، چند روز در خانه استراحت کن و دستمزد […]
3 آبان 1400

من زنبورم!

به شخصه دوست دارم شبیه زنبور باشم تا بر شهد گل‌ها(کتاب‌ها) بنشینم و از آن بردارم و با بذاق ذهنم […]
30 مهر 1400

سفره‌ی کارانه!

در سازمانی بودم که هر ماه بودجه‌ی نامشخصی برای کارانه درنظر می‌گرفتند. دقیقاً شبیه یک سفره‌ی پهن شده که از […]
30 مهر 1400

پرسشگر!

وقتی کسی از شجاعت دم می‌زد آنقدر سقراط او را سوال‌پیچ می‌کرد تا طرف به این نقطه می‌رسید که مفهوم […]
29 مهر 1400

کیفیت تفاوت!

او مدرک PHD داشت، من مدرک PHP؛برای دو شخص (Person)متفاوت از هم، این تفاوت زیادی بود. اما خیلی زود با […]
29 مهر 1400

مقصر منم!

نقاش، سر ساختمان حاضر شد. دیوار را وقتی رنگ کرد برآمدگی‌ها و ترک‌های زیادی زیر رنگش پیدا بود. گفت، من […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!