آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

19 بهمن 1400

یک مشکل آبی اما سیاه!

سال‌ها قبل که تکنسین پشتیبانی کاربران بودم یک روز اتفاق جالبی افتاد. باید یک کامپیوتر برای کاربر جدیدالورود آماده می‌کردم. […]
17 بهمن 1400

جهان درختی!

فیزیکدان نیستم اما از کودکی همواره در پیدایش هستی مطالعات مرتبطی داشته‌ام. دقیقاً از وقتی‌که از طرف مدرسه و در […]
11 بهمن 1400

چراغ خاموش!

دوستی مرا دید و به کناری کشید و گفت، هیس! هرچیزی را ننویس. مرا ببین، مردم زمین، حتی از علایقم […]
11 بهمن 1400

حاشیه!

من از مردمان بی‌حاشیه خوشم می‌آید. اما گاهی حاشیه، متن را نمایان می‌کند و گاه متن، با حاشیه جذاب‌تر می‌شود.حتی […]
11 بهمن 1400

به ما چه!

معترضان افزایش قیمت بنزین ریختند به خیابان، به ما چه؟ ما که مشکل ۱۰۰۰ تومان پول بنزین بیشتر نداریم.معلمان ریختند […]
10 بهمن 1400

پیمان!

نمی‌دانم پیمان عُزیری زنده است یا نه!؟پدرش بزرگترین چاپخانه‌ی شهرمان را داشت. همیشه برای پسرش دفتر، چاپ می‌کرد. دفترهای خاص […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!