آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

3 فروردین 1401

آرمان بی آرمان!

سال ۱۳۸۱ درست ۲۰ سال پیش عضو هیئت تحریریه مجله‌ی آرمان بودم و قلم فرسایی می‌کردم. یک روز مطلبی اجتماعي […]
3 فروردین 1401

راه از بیراهه جداست!؟

اگرچه لا اکراه فی الدین…، به معنای اجباری در دین نیست، راه از بیراه جداست و آیه‌ای است که سرآمد […]
26 اسفند 1400

مریم و فاطمه!

می‌خواستم برعکس والدینم، دین و مذهب را خودم انتخاب کنم و چیزی نباشد که ارثی به من برسد. همسایه‌ی سمت […]
25 اسفند 1400

نازنین!

خیر ببینی نازنین. اگر نمی‌آمدی به ایران، اگر نمی‌گرفتیمت، اگر چندسال از زندگی‌ات را فدا نمی‌کردیم نمی‌شد بدهی‌امان را از […]
24 اسفند 1400

جای کتاب

جای همه‌ی کتاب‌ها در طاقچه و قفسه نیست. طاقچه و قفسه برای کتاب‌های مقدس است. کتاب‌هایی که روزی از سر […]
24 اسفند 1400

۶۰ ثانیه!

یک نکته‌ی پندآموز:گابریل گارسیا مارکز توی یکی از جملات وصیت‌نامه‌اش گفته:”اگر عمر دوباره‌ای داشتم، رؤیا را به خواب ترجيح مي‌دادم، […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!