آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

12 اردیبهشت 1401

معلم!

حق تو آموختن بود نه سوختن. به رنج بی‌شمار گرفتاری و به دردی همیشه بیمار، بیداری.قرار نبود ذهنت مشوش کمبودها […]
12 اردیبهشت 1401

شعار!

شعار بیل گیتس این بود: “به ازای هر خانه یک کامپیوتر.”شعار یک آخوند:”به ازای هر مدرسه یک روحانی.”شعار وزیر بهداشت:”به […]
11 اردیبهشت 1401

اشیای دوست داشتنی من!

مسخره‌ نکنید، من عاشق یک چوب‌لباسی ایستاده هستم که خریدم، یک چوب سرسخت، محکم، ناب و خاص با طراحی بسیار […]
10 اردیبهشت 1401

جمیع تنها!

جمیع تنها! قدیما، خزینه بود، بعد شد حمام عمومی، بعد حمام نمره و بعد حمام در خانه. اوایل برای یک […]
10 اردیبهشت 1401

رقص نورم آرزوست!

از روزی که رقص نور پا به حیات گذاشت زمان چندانی نمی‌گذرد. نوری که بر اساس صدا در حال رقص […]
10 اردیبهشت 1401

پناهنده یا مهاجر؟

رفتن به خارج از کشور تحت هر عنوانی، نوعی فیس و افاده است. اما در دو تعریف مجزا.اگر کسی بدلیل […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!