آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

25 اردیبهشت 1401

وسوسه!

پسر ژولیده و سیاه‌پوشی بود و شیوه‌ی راه رفتنش از دور خودنمایی می‌کرد به هرکس می‌رسید چیزی را نشان می‌داد […]
21 اردیبهشت 1401

درخودمانده!

عجله داشتم و شوربختانه هیچ خودرویی نگه نمی‌داشت، به واقع در خود مانده! بودم که چکنم؟ با عجله به هر […]
21 اردیبهشت 1401

ایمان!

ایمان در شبکه‌های اجتماعی یعنی اینکه همیشه پست‌های کسی را لایک کنی که احساس کنی نه حرف بی‌ربط می‌زند، نه […]
21 اردیبهشت 1401

خمیر‌!

آن‌قدر چهره‌اش را بوتاکس زده بود که صورتش شبیه خمیری چنگ‌زده به نظر می‌رسید. با صورت خمیری، غذایش هم همیشه […]
18 اردیبهشت 1401

شوخی را جدی نگیری، جدی می‌شود!

یک روز آبدارچی یک استکان چای داغ طبق معمول روی میزم گذاشت و یک جوک بی‌مزه هم لابلای ترافیک کاری […]
18 اردیبهشت 1401

تکرار!

کار کردن در واحدهای پشتیبانی و پاسخگویی به مشتریان بخصوص اگر روزانه جوابگوی صدها تماس تلفنی باشی، یعنی از بین […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!