آکنده‌های پراکنده، نوشتارهایی است پراکنده از هر گوشه و کناری در هر چیزی که شاخک‌های‌ام را به لرزه‌ انداخته. واگویه‌هایی است عمومی از نگاه من، شاید آکنده از نکته‌ها باشد و شاید هم نه.

12 دی 1402

ته جلال!

روزهای زیادی خودرو نمی‌بردم به سر کار؛از صادقیه پیاده می‌رفتم ابتدای جلال و سپس رو به خودروهایی که با سرعت […]
12 دی 1402

مخروبه‌ی زیبایی!

یک‌روز رفتم به دیدن یک اثر باستانی که تماماً بنای آن گِلی بود؛ گذر زمان چیز چندانی ازش باقی نگذاشته […]
10 دی 1402

رنگ نور!

آیا نور رنگ دارد یا واقعاً بی‌رنگ است؟دقیق یادم نیست کی؟ ولی خیلی وقت پیش مطلبی داشتم، یک جمله در […]
9 دی 1402

تجارت بی‌هنر و هنر بی‌تجارت!

نقل شده، مردی از کنار روستایی رد می‌شد و دید یک نفر کور است. بعدها که سفرنامه‌اش را نوشت، گفته […]
9 دی 1402

مخالف قطعی!

آلبرت اینشتین، در آخرین دوران زندگی‌اش به تئوری کوانتوم اعتراضات تندی داشت. او که بنیان‌گذار تئوری نسبیت بود که قوانین […]
9 دی 1402

چند ثانیه!

از آنجایی که ما نیز شبیه بسیاری از مهره‌داران پستان‌دار دو دوره از حیات را -یکی در رحم مادر و […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!