من هادی احمدی هستم؛ نویسنده، شاعر و مدرس ITIL.
بهشدت وسواس دارم روی سبک منحصر نوشتن، معنا و پیام!
اینجایی که هستید وبسایت من است؛ وبسایت شاعری بنام سروش که بهمنظور به اشتراکگذاری آثار، ایدهها، مقالات، دانستنیها و تجربیاتم ایجاد شده. هر صفحهاش، داستانی منحصر به فرد دارد و نگاهی عمیق و چند بعدی را داراست که بیپروا نوشتمش؛ از مطالب آموزندهی تخصصی در حوزهی فناوری اطلاعات و ITIL گرفته تا روزنویسهای دغدغهوار، صفحاتی از کتابهایم، اشعار و…
اینجا مکانی است برای کشف، یادگیری و آگاهی؛ شما را از دانستیهایم بینصیب نمیگذارم پس مرا از نظراتتان بینصیب نگذارید. حرفهای تازهای دارم که بسیاری از آنها را نوشتهام و خواهم نوشت. حرفهای مگو، حرفهای بیپروا، تابوهای شکستنی!
بیصبرانه منتظرم تا ببینم این نوشتهها چه کمکی به شما کرده؟
گاهی اوقات دچار یأس مجازی میشوم؛ چیزی شبیه همان یأس فلسفی 🙂
یعنی آن حس دلزدگی که همه چیز سطحی، نمایشی و بیمحتوا بنظر میرسد؛ برعکس چیزی که تا چندی پیش فکر میکردی خیلی لذتبخش و پرمحتواست اما به یک آن رنگ میبازد.
×××
این یأس فلسفی مجازی شاید از سردرگمی در دنیای بیپایان و بیعمق فضای مجازی است. جایی که هر لحظهاش تغییر میکند، ولی هیچ چیز به حقیقت نمیرسد؛ گویی همه گرفتار این خستگی فکری و عدم تطابق بین ذهنیت عمیق...
یکی از بچههای لینکدین به ضرب چاقو کشته شد!
کشتهشدن امیرمحمد خالقی را از منظر یک هموطن و یک همدانشگاهی مطرح کردهاند؛ ولی او از اعضای لینکدین هم بود. هرچند بنظر فعالیت زیادی نداشت و تعاملی با او نداشتم اما اینکه یکی از اعضای جامعهی متخصصین لینکدین، بابت موبایلش به قتل رسیده هم جای تامل و تاسف دارد.
×××
روزی که موتورسواران چنان برقآسا موبایلم را قاپیدند آنقدر شوک عصبی وارد شده بود که لحظاتی سر جایم خشکم زد؛ بخصوص آنکه...
داستان بازرگان و طولیاش در قصههای مولانا را شاید شنیدهاید که تکرارش نمیکنم.
فقط اینکه طوطی هندی با هوشمندی به طولی بازرگان یاد داد که "بمیر تا زنده شوی."
طولی بازرگان وقتی این را شنید، خودش را به مردن زد؛ و بازرگان او را از قفس بیرون آورد و او جهید.
چیزی شبیه کتاب "دیوانه از قفس پرید!"
مولانا، زنده شدن را در مرگ میدانست: بمیرید بمیرد ازاین مرگ نترسید....
اما نه مرگ تصادفی و احتمالی که مرگ ارادی. بعبارتی: "راز آزادی در...
و هزاران مطلب منحصر و یکتا را از این شیدای نوشتن بخوانید….