مدیری داشتیم که الحق و الانصاف لیاقت پست مدیریت را نداشت، اما بدلیل اینکه قدیمیتر از همهی ما بود بدون هیچ سطح دانش بالاتر، بدون مدرک تحصیلی بالاتر و بدون توانایی خاص و یا تبحر مدیریتی، شبیه ققنوسی روی هیزم خشک ما نشست. هیزم بارها آتش میگرفت و او نمیسوخت.
×××
کارکنان فناوری اطلاعات، برنامهنویسان و.. بدون اینترنت فلجاند. با این وصف در دوران حکمرانی او، هرکدام روزانه ۶۰ مگابایت! اجازهی استفاده از اینترنت را داشتیم چون به باور این شخص، اینترنت بیشتر، وبگردی بر وزن ولگردی بههمراه میآورد که وقت و تلاش کارشناسان را هدر میدهد. اعتقاد شدیدی داشت که باید از تجربه و دانستنيهای خود استفاده کنید و نیاز به حجم بیشتر از این مقدار نیست. هرچه اعتراض میکردیم افاقه نمیکرد. وقتی از شیوهی مدیریت او و حجم کم اینترنت گله کردیم، همان آبباریکه را گرفت و دسترسی همه را قطع کرد.
×××
اکنون هیچ چیزی نمیشد دانلود کنیم، هیچ آموزش ولو مختصری نمیشد ببینیم، هیچ مشکلی را نمیتوانستیم از اینترنت بجوییم. هیچ کد و آپدیتی را نمیشد بیابیم و این یعنی نشستن پشت کامپیوترهایی که شبیه فرغون بودند!
وقتی دسترسی ۶۰ مگابایتی که ناچیزترین حجم دسترسی است را بنا به اعتراضات ما قطع کرد، دیگر نه مدیریت او زیر سوال بود و نه حجم کم اینترنت! بلکه دقيقا بازگشت به همان ۶۰ مگابایت شده بود تمام هدف اعتراضات.
اینچنین است که به مرگ میگیرند، تا به تب راضی شویم!
اما آنهایی که دلسردتر بودند دیگر برای بازگشت دوبارهی آن ۶۰ مگابایت نجنگیدند و استعفا دادند! او ماند و مدیریت چند میز خالی از آدمها و چند آدمی که تمام خواستهشان داشتن ۶۰ مگابایت اینترنت بود.
www.Soroushane.ir