نمیدانم شما هم توی طایفه، اسم مشابه دارید یا نه؟
البته که بسیاری در بخش طایفهی مادری اسم مشابه دارند و نه در طایفهی پدری!
ولی بطرز مسخرهای اسم "هادی احمدی" و برادرم "مهدی احمدی" هم در خانهی عمویام هست.
اشتباه مضحکی که نه یکبار که دوبار هم تکرار شده!
یعنی قحطی اسم بود؟ یعنی بجز این دو تا اسم مسخره، اسم دیگری نبود؟ یعنی آنقدر جذاب بوده که نتوانستند چیزی جایگزینش کنند؟
برای اینکه قاطی نکنیم باید بگوییم: "مهدی خودمان!" یا "مهدی عموحسین"
این ترکیب کهنه، آدم را یاد اسمهای پیشینیان میاندازد چیزی شبیه محمدبنحسن، علیبنموسی.
×××
تا اینجا که اتفاق مهمی نبود؛ ولی آیا مشکلی ایجاد کرده؟
بله! شوربختانه، عدل من بعنوان "هادی احمدی"، شدم داماد عموحسین؛ که او نیز هادی احمدی دارد و مدام با او روبرو میشوم.
تقریباً آرتروز گردن گرفتم ازبس گفتند: "هادی!" و من برگشتم و دیدم هادی خودشان را صدا میزنند، نه من.
×××
از آنجایی که داماد و پسرعمویشان هستم شبیه پسرشان هم بنظر میرسم، پس استفاده از لفظ "هادی خودمان" مغرضانه بچشم میآمد.
و بکار بردن اسم پدر هم چندان خوشایندش نبود. "هادی شریف" یعنی ترکیب اسم من و پدرم پرمعناتر از "هادی حسین"بود؛
و حتی "هادی شیرین" یعنی ترکیب اسم من و مادرم، صفت شیرین بودن مرا به رخ میکشید که باب دل هادی پسرعمو نبود و حسادت میکرد 🙂
×××
بنابراین برای حل این معضل همیشگی، قرار گذاشتیم که پسوند دیگری به اسممان بیفزاییم و آن استفاده از نام همسرانمان بود؛ پس من شدم "هادی مریم" و او شد "هادی هاجر".
×××
الان که فکرش را میکنم شدیم شبیه عیسیبنمریم.
شاید عیسی هم همین چالش را داشت؛ و مریم نه مادر عیسی که همسرش بود! 🙂
www.Soroushane.ir
[…] خوشم میآید. ازش متنفر نیستم اما خرسند هم نیستم. دردسرهایی برایم درست کرده که البته قابل حل بود. تقریباً میشود […]
[…] در فضای مجازی هم آرتروز گردن گرفتم؟بازهم تکرار اسم "هادی احمدی" چالشزا شده. این بار نه در خانواده یا محیط کار بلکه در […]