هادی احمدی (سروش):

1.  وقتی می‌کنم توی چیزی درنمیاورم! بخشی ازاین بخاطر سنتی بودنم است و بخشی بخاطر تعلق‌خاطرم.
2. حاضرم هر روز نان سنگک و تافتون و لواش بخورم اما نان باگت نخورم.
3.  وقتی تافتون یا لواش می‌خرم باید همانجا یک دانه‌اش را لقمه کنم و بخورم عین وحشی‌ها! وسوسه‌ی بوی نان تازه تحملم را به سر می‌رساند حتی اگر سیر باشم!
4.  حاضرم هر روز پنیر بخورم ولی لب به پنیر پیتزا نزنم.
5.  توی خیابان تنها جایی که دلم را عاشق خودش می‌کند، سبزی‌فروشی است!
6.  بجای پوشاک و... تنها چیزی که دوست دارم برای خودم بخرم کتاب است. اصلاً کتاب می‌بینم چاردست‌وپا می‌افتم دنبالش.
7.  همیشه فکر می‌کنم وقت زیادی برایم نمانده!
8.  اگر از آهنگی خوشم بیاید باید هزاران بار پشت‌سرهم(دایم‌الرپیت!) گوش دهم تا دیگر حالم از شنیدنش به هم بخورد.
9.  وقتی می‌نویسم، بیشتر سیگار می‌کشم. هرچه سرنخ داستان بیشتری تو دستم باشد نخ سیگار بیشتری توی دستم هست.
10. وقتی سیگار می‌کشم، روزی یک یا چند سماور چایی می‌خورم.
11. وقتی سیگار و چایی و نوشتن را با هم دارم باید موزیک بدون کلام تندی گوش بدهم که ربطی به احساس آن چیزی که می‌نویسم ندارد.
12. حداقل روزی یک قندان قند می‌خورم ولی حاضر نیستم لب به شیرینی بزنم.
13. اگر نمک خالی نخورم کمبود شدید نمک در بدنم احساس می‌کنم.
14. نمک را دوست دارم روی ناخن شَستم بریزم و بچشم.
15. وقتی سیگار نکشم، نه چایی می‌خورم و نه قند!
16. وقتی مشغول کارم و کارم زیادست کارهای بیشتری روی سر خودم می‌ریزم.
17. اگر دوروبرم نامرتب یا کثیف باشد قادر به انجام هیچ کاری نیستم.
18. هرچقدر محیطم سردتر باشد بیشتر کار می‌کنم.
19. آبگوشتی که ۵ وجب روغن روی‌اش نباشد را دوست ندارم.
20. تنها غذایی که دلم را هرگز نمی‌زند سیب‌زمینی به اشکال مختلف است و تنها هله‌هوله‌ای که ممکن است بخورم چیپس سیب‌زمینی است.
21. بزرگترین دلیل عصبانتیم وجود گرماست که باعث می‌شود زود از کوره در بروم.
22. از وقت گذاشتن برای غذا خوردن و خوابیدن بیزارم؛ اگر می‌شد هر دو را از زندگی‌ام حذف می‌کردم. 
23. تنها نمی‌توانم غذا بخورم یا اگر تنها بخورم میل چندانی ندارم.
24. اگر نان تازه توی سفره باشد بیشتر غذا می‌خورم.
25. روی بالش نرم یا طبی و یا بزرگ خوابم نمی‌برد احساس خفگی می‌کنم.
26. قٌرمه‌سبزی تنها غذایی است که دوست دارم کم کم بخورمش اما با نان!
27. وقتی حمام می‌روم احساس می‌کنم پوستم خشک بوده و بعد از حمام، حسابی سیرآب شده. درحالی‌که دو روز حمام نروم حس می‌کنم گوریل شدم و عین حلب ۵ کیلویی روغن، چربم؛ و وقتی بیرون می‌آیم شبیه یک تٌربچه‌ی تٌرد و صورتی یا یک طفل شیرخواره‌ام!
28. تا نوشتن چیزی را تمام نکنم نمی‌خوابم؛ حتی اگر پشت سرهم دو شبانه‌روز کامل بیدار بمانم.
29. حمام بروم مرتب کار می‌کنم!
30. وقتی نمی‌نویسم هیچی به ذهنم نمی‌رسد و وقتی می‌نویسم قادر نیستم جلوی فوران ذهنم را بگیرم.
31. دوست دارم برای دیگران بیشتر خرید کنم حتی اگر لازم نداشته باشند؛ ولی برای خودم نه حتی اگر لازم داشته باشم.
32. نمی‌توانم کوچک بنویسم اندازه‌ی امضایم یک کف دست است مثل ترامپ قمارباز 🙂
33. می‌توانم یک‌کله‌ چندهزار کیلومتر رانندگی کنم بدون توقف.
34. اگر نخوابیده باشم و رانندگی کنم بیشتر بی‌خوابی به سرم می‌زند.
35. و دوباره یادآور شوم با سمت چپ کونم (ببخشید باسنم) قادر نیستم قِر بزنم 🙂
×××
با همه‌ی اینها، پیتزا هم می‌خورم، می‌خوابم و پشت به بخاری گرم، پتوپیچ می‌شوم تا صبح؛ درست شبیه هات داگ لای نان باگت!

برای مشاهده‌ی ادامه‌ی عادت متناقض من روی اعداد زیر کلیک فرمایید...


ادامه‌ مطلب در صفحه‌ بعدی...
5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
trackback

[…] درسی، همه و همه باعث شد تا از نوشتن ارضاء شوم. عادات من شوریده زیاد دارم! خوب یاد دارم با دست خط زیبایی که […]

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
1
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x