هادی احمدی (سروش):

لامصب لقب روشنفکر؛ فریبنده است هم برای کسی که این را به خود چسبانده هم برای کسی که آن را به شما می‌چسباند!
مردم چندان دیدگاه متفاوتی نسبت به روشنفکری ندارند هرکسی که کمی حرف‌های قلنبه سلمبه بزند یا دائما اهل مطالعه باشد یا آثار فراوانی خلق کرده باشد این برچسب را به او می‌زنند که روشنفکر است. این عنوان مفتخرانه را خیلی‌ها دوست دارند بر دوش بکشند. برخی که اهل فلسفه‌اند شاید خود را روشنفکر بدانند. برخی که اهل تاریخ و سیاست هستند هم همین‌طور. آن‌هایی که کتاب‌خوان‌اند و آنانی که در انجمن‌ها حضور دارند نیز به همین شکل. حتی آن‌هایی که در علوم دینی تهش را درآورده‌اند چنین ذهنیتی دارند.
×××
به نظرم فکری که درون‌مایه‌اش تمام نورانی است و هیچ نقطه و لکه‌ی تاریکی در خود نداشته باشد، این لقب روشنفکری برازنده‌ی اوست. اما کیست که تماماً ذهنش عاری از نقاط تاریک باشد!؟
پیش‌تر گفتم که معرفت یعنی شناخت یعنی تاباندن نور به ذهن. پس کسی که بامعرفت است روشنفکر است! زیرا روشنفکری هم یعنی گشودن دریچه‌ای رو به نور. اما نورانی کردن تمام ذهن کار هرکسی نیست ازاین‌رو بامعرفت در لفظ عامیانه‌ی ما که: به کسی که یک خوبی کرده یا یک اثر فاخری عرضه کرده یا کار بزرگی کرده، لقب روشنفکری نمی‌دهد.
×××
اساساً تعصب، آفت ذهن روشن است. تعصب نقطه‌ی تاریکی است که مغایر با روشنفکری است. توی ذهن هر انسانی هم از این نقاط متعصب بسیار هست. افراد مذهبی به شکل فراوانی متعصب‌اند. فلاسفه، شعرا، علما، نویسندگان، موزیسین‌ها و ریاضیدان و ... نیز علیرغم دست‌یازی به فهم و درک وسیع‌تر نیز در گوشه‌هایی از ذهنشان متعصب‌اند. تعصب روی اندیشه، روی نوشته‌ها، روی عقاید و تلاش‌ها، روی دانشجویان، روی آثارشان و... و روی عمری که صرف چیزی کردند، همیشه به اشکال مختلف دیده می‌شود.
آدم‌ها فراخور نیاز و فهم و درکشان و البته نگاهشان به هستی، خواسته با ناخواسته گرفتار اشکال مختلفی از تعصب‌اند. ازاین‌رو کم‌وبیش هرکسی به‌اندازه‌ای روی چیزی متعصب است بنابراین من فکر نمی‌کنم به معنای واقعی چیزی بنام روشنفکر وجود داشته باشد.
×××
ولیکن هرچقدر بیندیشیم، بخوانیم و از سیم‌خاردارها و آجرهای بزرگ محدودیت‌های ذهنی که جلوی آزاداندیشی را می‌گیرد بکاهیم سهم بیشتری از نور را به ذهن می‌تابانیم. گشودن یک روزن یا دریچه‌ی جدید به دنیا برای رفع تاریکی ذهن بهترین تعریف از روشنفکری است. هرچند چنین چیزی در عمل امکان‌پذیر نیست که تمام این آجرها و سیم‌خاردارها را برداریم. زیرا آن زمان ما هیچ‌چیزی نیستیم و حتی اگر همه‌چیز را برداریم ما فراخور طبیعت زیستی بدن و نقص‌های علمی و ذهنی، زوایای بسیاری برای نگریستن به هر چیزی را در اختیار نداریم.
×××
شاید همان واژه‌ی Intellectual که به معنی پر فکری و یا اندیشمند بودن است آب پاکی را روی دست ترجمه‌ی نادرست روشنفکری بریزد. تا بجای روشنفکری یا Intellectualism ترجمه‌ی واضح‌تری داشته باشد. به نظرم ترجمه‌ی پرفکری و یا همان اندیشمندی یا خردمندی بهتر است. اندیشمند هم یعنی کسی که عقل را بر عواطف اعمال می‌کند و دائماً در حال حلاجی مفاهیم است تا دو چیز را از هم تفکیک کند و به‌عنوان روح انتقادگرا همه‌چیز را ممیزی کند.
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x