ایوان به ایوان!

هادی احمدی (سروش):

همه‌ی پسران محل می‌خواستیم با کژال دوست شویم البته چیزی فراتر از دوستی! او ترگل‌ورگل بود؛ موهای بوری داشت و چشمانی آبی. با پوست روشن و سینه‌های بر‌آمده و برجسته که حتی از زیر لباس کُردی بلند و لاجوردی‌‌اش به‌خوبی حجم آن پیدا بود. تصور این‌که زیر آن لباس‌ تنگ و نازکش چه چیزهای دیگری نهفته است، همه را دیوانه‌ی خود کرده بود. به‌واقع شبیه گنجینه‌ی پنهانی بود که هرکسی می‌خواست آن را ببیند و از نزدیک لمس کند. مملو...

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x