والدین حس عجیبی به فرزند نخست دارند. حتی اگر بزرگ شده باشد و با اینکه شاید آدمی متعصب به خانواده نباشد اما ارجوقرب بیشتری دارد. شاید چون اولین اتفاق و محصول مشترک حاصل از یک درهمتنیدگی است. ولی برعکس برای یک تولیدکنندهی محصول و یا نویسنده، هنرمند، شاعر و.. اولین چیزی که تولید میکند خیلی زود در گذر زمان رنگ میبازد و از چشمش میافتد. آنچنانکه بسیاری از نویسندگان حتی از آثار اولیهی خود بیزار میشوند.
کمتر هنرمندی را خواهید دید که نخستین اثرش را دوبارهخوانی کند! مهمترین دلیل این امر، بلوغ فکر در فاصلهی زمانی است. زیرا اکنون جور دیگری فکر میکند که تا پیشازاین به شکل دیگری بود. اولین کتابم که ۱۹سالگی به چاپ رسید از آن دسته فرزندان ناخلفی است که حتی دوست ندارم بازخوانیاش کنم. ولی جالبتر اولین بیت شعری که توانستم بگویم این بود:"درد دل و غصهی رنج درون/ شعر شده اوج کلامم کنون!" این بیت را خواهر کوچکترم حفظ کرده بود و مدام میخواند. به همین خاطر به یادم مانده. که این نیز وقتی اکنون نگاهش میکنم حالبههمزن است!
×××
این را گفتم که برسم به این حرف که پس از گذر اندکی زمان پی خواهی برد که اولینها همیشه بهترین نیستند اما بدون آنها بهترین نیز وجود نخواهد داشت! تا همان ابزارها و اندیشههای اولیه نباشد خبری از بلوغ نیست. اگر مردمان ۷ هزار سال پیش تمدن مایا در آمریکا که با طناب اعداد مینوشتند و حسابکتاب میکردند، نبودند اکنون شاید خبری از علم ریاضیات نبود و یا اگر لوحهای گلی حقوق و دستمزد و بیمه کارگران تختجمشید نبود نیز اثری از منابع انسانی و قراردادهای کاری امروزی دیده نمیشود.
اولینها همیشه بهتریناند آن هم درست همین حالا! زیرا در زمان خودشان بهترین تصمیم بودند حتی اگر بعدها از چشم بیفتند و از دماغ آویزان!
در هر نقطهای که هستید چیزی خلق کنید. همچنان که شما هرگز یک موجود کامل نیستید پس چیزی که تولید میکنید نیز هرگز کامل نیست کمال در زمان به دست میآید و بس!
www.Soroushane.ir