مشت و پشت!

هادی احمدی (سروش):

کلاً در زندگی‌ام دوبار دست به یقه شدم؛ هر دو در نوجوانی بود.
اولی، زمانی بود که خاله‌ام تازه فوت کرده بود و یک ولگرد الواط شروع کرد به فحاشی ناموسی به پسرخاله‌ و آن خاله‌ی تازه فوت شده؛ آن‌هم بدون هیچ دلیلی.
ابتدا دعوتش کردم به سکوت و عذرخواهی اما نه‌تنها نپذیرفت که بدتر فحش داد. پسرخاله‌ هیچ واکنشی نشان نداد و من تماماً ۹۰ ثانیه جلوی خودم را گرفتم و بعد چنان عین خروس جنگی پریدم روی‌اش و یک کله خواباندم توی صورتش که نقش بر زمین شد؛ غافل ازاینکه سه نفرند.
یکی‌شان یک مشت خاک توی چشمانم پاشید و سه نفری تا جا داشتم کتکم زدند بی‌آن‌که پسرخاله‌ام خم به ابرو بیاورد، درحالی‌که من در دفاع از او و مادرش دعوا کردم. شاید هم نباید خودم را کاسه‌ی داغ‌تر از آش می‌کردم!
عاقبت تنها، پاره و پوره، خونین و خاکی به خانه برگشتم. اگر پشتم را خالی نمی‌کرد چنان بلای خونینی بر سرم نمی‌آمد؛ یا اگر من پشتش را نمی‌گرفتم، هم همین‌طور!
این دعوا اصلاً ارزش نداشت نه فقط بخاطر این‌که او پشتم را خالی کرد بلکه دشمنی آن سه نفر علیه من و من علیه آنان تا مدت‌ها ادامه داشت؛ و البته نفرتم از پسر‌خاله‌ام!
×××
بار دوم، توی فرودگاه خمینی با برادرزاده‌‌ی مدیر پروژه درگیر شدم، ابتدا دعوتش کردم به سکوت و عذرخواهی اما نه‌تنها نپذیرفت که بدتر کرد. درنهایت آنجا نیز با استفاده از تکرار کله‌ی خوش زن، زدم توی صورتش، غافل ازاینکه او نیز همین کار را همزمان تکرار کرد و چنان پیشانی هر دوی‌ ما به هم خورد که تا یک ماه فک‌مان از درد باز نمی‌شد.
البته با این‌که من پشت برادرم را خالی نکردم و او نیز پشتم را خالی نکرد، اما این پشت هم درآمدن‌ها به یکماه فک درد می‌ارزید چون آن جوان بعد از این دعوا شد بهترین دوست من و برادرم؛ و من و برادرم بیشتر از قبل به هم نزدیک شدیم!
×××
داشتم فکر می‌کردم حکومت چقدر در شرکت‌های سیلیکون ولی سرمایه‌گذاری کرده (باج داده)؟ چقدر پول یامفت داده، که سوندار پیچای مدیرعامل گوگل با VPN موقتی و بی‌ارزش Outline و مارک زاکربرگ مدیرعامل فیسبوک با دادن تیک آبی به رئیسی و اینستاگرام یا حذف پست‌های اعتراضات مردمی و توئیتر با حفظ اکانت‌های عوامل حکومتی، همگی به ریش مردم ایران خندیدند و هم مشت و هم پشت مردم را خالی کردند؟
×××
خالی کردن پشت دیگران، خصلت بسیاری از ما آدم‌هاست؛ درست زمانی‌که یک نفر از جان و مال و فرصت و زمانش می‌زند تا چیزی را به نتیجه برساند اما نتیجه از نظر ما چیزی است که با دیگری فرق دارد و درنهایت آسیب و ضرری که ما می‌بینیم شاید برای دیگری خالی از سود نباشد اما ارزشمند نیست!
×××
در مواجهه با مصائب و دردها، اگر کسی جان‌نثاری می‌کند تنها راه به نتیجه رساندن فداکاری او، حمایت ماست از او؛ اگرچه این فدا‌کردن و حمایت کردن‌ها، درد دارد اما ارزشمندست و برای هر دو به یک اندازه، نتیجه‌‌بخش؛ درغیراینصورت هر تلاشی، بیهوده است.
×××
پشت تمام زنان و دخترانی که خود را به خطر می‌اندازند باید باشیم که هیچ حمایتی نیست جز خودمان؛ باید یکی شویم تا هم مشت و هم پشت‌مان خالی نباشد!
#مهسا_امینی #آرام_حبیبی
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x